تسلیم قرهباغ در مسیر دالان تورانی ناتو
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۵۶۳۳۶
پس از تسلیم قرهباغ، طراحان فتنه «دالان تورانی ناتو»، امیدوار هستند، پاشینیان را مجاب سازند که با واگذاری دالان، حداقل با محوریت استقرار ناظران اروپایی به جای ناظران روسی، موافقت نماید.
به گزارش مشرق، احمد کاظمی پژوهشگر رسانه طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: حمله قابلپیشبینی باکو به مواضع جمهوری خودخوانده قرهباغ در ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ (موسوم به جنگ سوم قرهباغ)، با تصمیم رهبران این منطقه برای تسلیم، یک روز بیشتر طول نکشید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱- نقطه آغازین فرایند تسلیم قرهباغ در واقع از سال ۲۰۱۸ با وقوع انقلاب رنگین امریکایی در ارمنستان، همزمان شروع پروژه مقاومتزدایی از ارامنه قرهباغ از طریق حذف چهرههای مطرح سیاسی و نظامی، پروژه جنگ ۲۰۲۰ و نهایتا تأکید نیکول پاشینیان بر تعلق قرهباغ به باکو در پراگ در مهر ۱۴۰۱ صورت گرفت.
۲- در اینکه چرا پاشینیان با چرخش ۱۸۰ درجه در مواضعش بر تعلق قرهباغ به باکو تأکید کرد، دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه اول معتقد است پاشینیان با چشمپوشی از قرهباغ و کریدور تاریخی لاچین (حدفاصل قرهباغ با ارمنستان) میکوشد برای همیشه ابزار فشار و بهانهجویی باکو و آنکارا برای احداث کریدور جعلی زنگهزور (دالان تورانی ناتو) را از بین ببرد و آنها را به شناسایی ارمنستان با مساحت ۲۹ هزار و ۸۰۰ کیلومتر مربع در پیمان آتی صلح مجاب سازد. دیدگاه دوم اقدام پاشینیان را به تبعیت از درخواستهای لندن، تلآویو و واشنگتن برای اخراج نظامی روسیه از قفقاز (پایان مأموریت صلحبانی مسکو) و در ادامه رفتارهای ضدروسی دولت ایروان (پروندههای ICC، پیمان امنیت دستهجمعی، اتحادیه اوراسیا و جنگ اوکراین) ارزیابی میکنند. ضمن اینکه اشتباهات متعدد مسکو در قفقاز که از یک دهه پیش شروع شد و در سه سال اخیر شدت یافته، توجیه لازم را برای رفتارهای دولت ایروان فراهم ساخته است.
۳- از نظر روسیه، پاشینیان در ارمنستان، مسیر زلنسکی در اوکراین را طی میکند. پاشینیان از سال ۲۰۱۸ تیمی عمدتاً سوروسی را کنار هم آورده که در روسیهستیزی اشتراک و اصرار دارند، اما برخورد مسکو با این مسئله به ویژه پس از جنگ اوکراین، «هیجانی، یکجانبه، مبتنی بر نبود تعامل، انتقامجویانه، فاقد مؤلفههای راهبردی و بلندنگرانه» بوده است. رفتارهای اشتباه روسیه از یک سو باعث تقویت کارگزاری باکو - آنکارا به نیابت از ناتو با محوریت لندن و رژیم صهیونیستی و فتنههای آنها در قفقاز و از سوی دیگر «تغییر روسیه از متحد به خائن» در منظر افکار عمومی ارمنستان شده است. با توجه به رویکردهای باکو و تفلیس، چشمانداز طبیعی این روند، اخراج یا تضعیف شدید روسیه در قفقاز به مانند بالکان است.
۴- ارامنه قرهباغ نه تنها قربانی رویکرد پاشینیان و اشتباهات قفقازی روسیه شدهاند، بلکه اغلب کشورهای غربی، در قبال دریافت امتیازات ویژه نفت و گاز از باکو، از حقوق تاریخی و امنیت آنها چشمپوشی کردند. علیاف در سه دهه اخیر برای رساندن نفت باکو به اروپا از طریق سه خط لوله «قفقاز جنوبی»، «تاناب» و «تاپ»، بیش از ۳۰ میلیارد دلار از جیب مردم جمهوری آذربایجان هزینه کرده است. در واقع معادله «رجحان نفت بر حقوق بشر» در قاموس غرب، اینجا هم نمایان شد.
۵- مهمترین دغدغه باکو و آنکارا در حال حاضر، نگرانی از احتمال سقوط دولت پاشینیان است. به همین دلیل توافقی در پشت پرده بود که جنگ سوم قرهباغ بیش از یک روز ادامه پیدا نکند. با انسداد کریدور لاچین از ۹ ماه پیش و تسلیم قرهباغ، توافقنامه ۲۰۲۰ مسکو در عمل فروپاشیده است. سقوط احتمالی دولت پاشینیان نیز میتواند خط بطلانی بر همه توافقات آشکار و پنهان طرفین بکشد. بنابراین باکو و آنکارا همانطور که برای پیروزی پاشینیان در انتخابات زودهنگام پارلمانی خرداد ۱۴۰۰ تلاش کردند، برای جلوگیری از سقوط وی نیز تلاش میکنند.
۶- هدف باکو، جابهجایی اجباری و پاکسازی قومی کامل ارامنه از قرهباغ است. بهرغم ادعاهای پررنگ و لعاب علیاف درباره تضمین امنیت ارامنه قرهباغ، واقعیت این است که تک قومی بودن رویکردهای باکو و قرار گرفتن آن در مدار پانتورانیسم، باعث شکلگیری «ماشین رسمی نفرتپراکنی و اقلیتستیزی» در این کشور شده است. وضعیت سرکوب اقلیتها به ویژه تالشان از جمله قتل رهبران و نسلکشی فرهنگی آنها مؤید این موضوع است. دستگاه رسمی باکو سالها بهطور ویژه به نفرتپراکنی در خصوص ارامنه اقدام کرده است. هدف از نامگذاری جنگ سوم قرهباغ به عنوان «عملیات ضدتروریستی» که با سانسور شدید اخبار و از بین بردن زیرساختهای ارتباطی این منطقه همراه است، «دهشتافکنی، جابهجایی اجباری و پاکسازی قومی ارامنه به عنوان یکی از ساکنان بومی قرهباغ» میباشد. از این منظر، تکرار جنایتهای بینالمللی به وقوع پیوسته در جنگ کوزوو نظیر «ناپدیداری اجباری و بارداری اجباری به عنوان بخشی از برنامه نسلکشی» ازسوی باکو و تکفیریهای ملبس به یونیفورمهای ارتش آن در قرهباغ، محتمل است.
۷- الهام علیاف در اثنای جنگ ۲۰۲۰ (جنگ دوم قرهباغ) اذعان کرد که ۷۵ درصد ساکنان قرهباغ، ارمنی هستند، اما لغو خودمختاری قرهباغ که یک رویه تاریخی در دوران تزارها و شوروی بوده، نشان داد که در عمل اعتقادی به امنیت و حقوق ارامنه قرهباغ ندارد. چه اینکه، ارامنه قرهباغ به لحاظ حقوق بینالمللی، مردمان بومی محسوب میشوند و اعطای خودمختاری به آنها، از حقوق مصرح براساس «کنوانسیونهای مردمان بومی» است، اما هدف باکو در وهله اول، تقلیل تعداد ارامنه قرهباغ از طریق جابهجایی اجباری آنها به ارمنستان، انتقال بقیه آنها از پنج شهر مهم منطقه خودمختار قرهباغ به شهر خانکندی (استپانکرت) و تجمیع نمادین آنها در این شهر، و نهایتاً استحاله یا پاکسازی آنها است. از این منظر، به مانند سرزمینهای آزاد شده سال ۲۰۲۰، باکو و آنکارا استقرار تکفیریها، غیرشیعیان، ترکمنهای وابسته به آنکارا، و صهیونیستها در مناطق تخلیه شده قرهباغ را در چارچوب راهبرد نئوعثمانی تغییرات دموگرافیکی در منطقه دنبال میکنند؛ طرحی که پیش از این آنکارا آن را در بخشهایی از شمال سوریه و کرکوک عراق اجرا کرده است.
۸- آیا از بازگشت قرهباغ به جمهوری آذربایجان باید خوشحال شد؟ از دید حقوقی، مواضع اصولی تهران و از منظر مردم مسلمان و عزیز جمهوری آذربایجان که بخشی از مردم ایران فرهنگی هستند، باید خرسند بود، اما از منظر رفتارهای دولت تحتالحمایه باکو، خیر. چرا؟ چون که تجربه جنگ ۲۰۲۰ نشان داد که در پوشش آزادی اراضی، طرح سیطره رژیم صهیونیستی در ابعاد وسیع دنبال میشود. در واقع مردم جمهوری آذربایجان از چاله ارامنه به چاه صهیونیستها میافتند. در جنگ سوم قرهباغ نیز اغلب سلاحها را رژیم صهیونیستی تأمین کرد. این رژیم رو به افول، راهبرد تبدیل جمهوری آذربایجان به «پایگاه منطقهای صهیونیسم» را دنبال میکند و دغدغه تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان و مسلمانان این کشور را ندارد.
۹- یکی از از تبعات جنگ سوم قرهباغ و تسلیم این منطقه، شکلگیری قدرت کاذب در دولتمردان باکو و تشدید شیعهستیزی در این کشور خواهد بود. این پروژه به ویژه از سال ۲۰۰۳ با مشارکت ترکیه، وهابیسم و صهیونیسم از طریق نفرتپراکنی علیه تشیع و مرجعیت، توسعه وهابیت و گروههای تبشیری مسیحی در قالب به اصطلاح چندفرهنگ گرایی، تحریف تشیع در قالب به اصطلاح اسلام مدل آذربایجانی، تصویب قوانین ظالمانه، حبس و قتل فعالان شیعی، اختناق علیه گروهها و احزاب، رقیب تراشی علیه گروههای شیعی و ... دنبال میشود. تصاعد شیعه ستیزی پس از جنگ دوم قرهباغ (۲۰۲۰) نشان داد که دولت باکو به عنوان کارگزار رژیم صهیونیستی و ناتو، تشیع را مانع فتنه ژئوپلیتیکی دالان تورانی ناتو میداند. بنابراین، روند شیعه ستیزی پس از جنگ سوم قرهباغ نیز تشدید خواهد شد.
۱۰- برای اولین بار اندیشکده «امریکن اینترپرایز» اردیبهشت ۱۴۰۰ در تحلیلی به قلم «مایکل روبین»، الهام علی اف را «صدام حسین جدید» منطقه خواند. از نظر لندن و ناتو، با توجه به ابعاد گسترده سیاست ایرانستیزی دولت باکو که در «کتب درسی، جعل تاریخ و ایجاد ساختارهای قوم محور ضدایرانی»، نمود دارد، الهام علی اف به ویژه با توجه به ویژگیهای شخصیتیاش، پتانسیل تبدیل شدن به یک «صدام حسین جدید» را دارد. تداوم و تعمیق امتیازات ویژه باکو به رژیم تل آویو و انبوه اقدامات امنیتی، جاسوسی و خرابکارانه این رژیم علیه ایران از مبدأ جغرافیای جمهوری آذربایجان، همکاری ضدایرانی باکو با منافقین، خاندان بارزانی و پهلوی برای ایجاد اغتشاشات، تروریستی خواندن تهران توسط وزارت جنگ باکو باوجود مشارکت سازماندهی شده چند تبعه باکو در حادثه تروریستی شاهچراغ، مداخله علی اف در امور آذریهای ایران و... همگی نشان میدهد که بر خلاف رویکرد مردم جمهوری آذربایجان، الهام علی اف در مدار جبهه متخاصم با ایران قرار گرفته است. جنگ سوم قرهباغ همزمان با پایان ضرب الاجل ایران به عراق برای خلع سلاح گروههای معاند کرد و برنامهریزی ضدانقلاب برای ایجاد اغتشاش از طریق انفجارهای انبوه اجرا شد. درحال حاضر هم باکو برای پیشبرد فتنه ژئوپلیتیکی دالان تورانی ناتو و اشغال سیونیک، نه تنها برای اغتشاشات در ایران، لحظه شماری میکند بلکه از انجام کمکهای رسانهای، سیاسی، امنیتی و نظامی به جبهه ضدانقلاب دریغ ندارد.
۱۱ - پس از تسلیم قرهباغ، طراحان فتنه «دالان تورانی ناتو»، امیدوار هستند که با اعطای به اصطلاح مشوقهای اقتصادی و پیگیری جایگزینی زیرساختهای انرژی آذری با روسی در ارمنستان، پاشینیان را مجاب سازند که با واگذاری دالان، حداقل با محوریت استقرار ناظران اروپایی به جای ناظران روسی، موافقت نماید. این در شرایطی است که بیش از دو سال مقاومت پاشینیان در مقابل واگذاری کریدور فراسرزمینی، نشان میدهد که وی به خوبی میداند که حتی اگر کریدور تحت حاکمیت ایروان هم باشد، شکلگیری آن در آینده، زمینه تداوم چشمداشتهای ارضی باکو به سیونیک با ادعای «حق ارتفاق» را تشدید خواهد کرد و ایده تثبیت تمامیت ارضی ارمنستان با ۲۹۸۰۰ کیلومتر شکست خواهد خورد. ضمن اینکه، با توجه به «اوضاع و احوال» پس از تسلیم قرهباغ، عقب نشینی احتمالی پاشینیان، تیر خلاص را به دولت وی خواهد زد.
۱۲- باکو برای اجرای کریدور جعلی زنگهزور، به موازات پیگیری «پلان بی» مثبت، مبنی بر تقویت ظرفیت ترانزیتی خط ریلی باکو – تفلیس – قارص، و در دستور کار نگه داشتن یادداشت تفاهمنامه اسفند ۱۳۹۹ با تهران مبنی اتصال به نخجوان از طریق ایران، منتظر «نتایج فعالیت لابیهای خود در تهران» و همچنین «نتایج تحرکات لندن و تل آویو برای ایجاد اغتشاشات در ایران» است. موضع سخنگوی وزارت امور خارجه و وزیردفاع کشورمان مبنی بر عدم وقوع جنگ و چند مورد دیگر، به فاصله اندکی قبل از شروع جنگ سوم قرهباغ، این گمانه را تقویت کرد که معضل تأثیر منفی مشاوران غیرخبره، همچنان در سیاستهای قفقازی ایران ادامه دارد. از منظر تاریخی، با توجه به تهدیدات بنیادین ژئوپلیتیکی، فرصتی برای انفعال کشور در حوزه قفقاز نیست.
۱۳- براساس مشورتهای رژیم تل آویو و لندن، طرح نظامی باکو و آنکارا برای اجرای فتنه «دالان تورانی ناتو» به احتمال زیاد بر ناحیه جرموک استان وایوتس دزور Vayots Dzor در شمال استان سیونیک و همچنین بر جبهه نخجوان که اردوغان سوم شهریور ۱۴۰۲ (سالروز اشغال شمال و جنوب ایران توسط متفقین در ۳ شهریور ۱۳۲۰) از آنجا دیدار کرد، خواهد بود. به سه دلیل؛ اول: ناحیه جرموک ارمنستان، کمترین فاصله (حدود ۳۰ کیلومتر) را میان جمهوری آذربایجان با نخجوان دارد که حدود ۷ کیلومتر آن هم در تجاوز نظامی باکو به ارمنستان در شهریور ۱۴۰۱ اشغال شده است، و در حال حاضر قوای نظامی باکو در ۵/۴ کیلومتری جرموک مستقر هستند. دوم: منطقه مذکور کیلومترها دورتر از مرز ایران و ارمنستان است و به زعم البته اشتباه طراحان، این فاصله حساسیت تهران را کم میکند. سوم: ایجاد دالان از جرموک، با تقسیم ارمنستان به دو بخش شمالی و جنوبی، زمینه تجزیه استان سیونیک ارمنستان و اجرای طرح ترکیه یعنی استقرار به اصطلاح «جمهوری ترک زنگهزور» در این منطقه و تغییر بافت قومی آن را فراهم میسازد. ترکیه با نقض صریح منشور سازمان ملل، از تیر ۱۳۹۹ نمایندگی به اصطلاح جمهوری ترک زنگهزور را در آنکارا تأسیس و رئیسجمهور آن را هم تعیین کرده است؟!
۱۴- نهایت سخن، کریدور جعلی زنگهزور (دالان تورانی ناتو) علیه ایران در جنبههای ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی، ژئوکالچرال (شیعه ستیزی در قفقاز)، پیشبرد پان تورانیسم انگلیسی، اجرای فتنه اقلیمسازی در کنار مرزهای شمالی ایران، ایجاد معضل آوارگان ناشی از اشغالگری باکو و توسعه ناتو در منطقه که همگی پیش از این در چندین تحلیل از جمله «دالان تورانی ناتو؛ توطئه مشترک ناتو صهیونیسم بینالمللی علیه ایران، روسیه و چین» تشریح شده است، منافع حیاتی ایران را هدف قرار داده است. این فتنه ژئوپلیتیکی، جنسی از جنس تکانههای تاریخی و تحولاتی مانند جدایی بحرین از ایران را دارد. در چنین شرایطی تهران، توأمان به سه اقدام میتواند دست بزند. اول در ادامه رویکرد قاطع خود که ارسال هشدارهای رسمی به طرف ها، برگزاری رزمایشها و افتتاح کنسولگری قاپان مؤید آن بود، باید در صورت اصرار طرفین بر فتنهگری، به اقدامات پیشدستانه منطبق براصول منشور سازمان ملل دست بزند. دوم: برخلاف تصور طرف ها، ایران از حقوق تاریخی و همچنین قدرت بنیادین برای تغییرات اساسی در تحولات قفقاز برخوردار است که لازمه اجرای آن، اجماع است؛ بنابراین ضروری است با زدودن لابیهای باکو و آنکارا، ضمن یادآوری سرنوشت صدام و تجارب جنگ سوریه، فاز اجرایی طرحهای جدید و کلان کنشگرانه برای تضمین خط قرمز اعلام شده از سوی مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) مبنی بر عدم تغییرات ژئوپلیتیکی و مرزی شروع شود. سوم: به موازات رایزنیها با روسیه، چین، هند و ارمنستان، راهکارهای تهران برای اتصال آذربایجان به نخجوان (راه ارس) و همچنین انتقال انرژی آسیای مرکزی به اروپا از مسیر ایران با توجه به غیرممکن بودن انتقال خط لوله از بستر دریای کاسپین از منظر حقوقی و زیست محیطی، ارائه و پیگیری شود.
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز قیمت قره باغ جنگ قره باغ ناتو حادثه تروریستی شاهچراغ الهام علی اف جمهوری آذربایجان آنکارا پاشینیان تحولات قفقاز کریدور لاچین علی اف ارمنستان سوریه جنگ دوم قره باغ اوکراین صدام بحرین احمد کاظمی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت دالان تورانی ناتو جمهوری آذربایجان رژیم صهیونیستی جنگ سوم قره باغ ارامنه قره باغ تسلیم قره باغ باکو و آنکارا الهام علی اف شیعه ستیزی قره باغ علی اف زنگه زور گروه ها تل آویو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۵۶۳۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره یحیی سنوار رهبر حماس در غزه؛ مردی که تسلیم نمیشود
دسامبر ۲۰۲۲، یحیی سنوار، رئیس دفتر سیاسی حماس در نوار غزه طی یک سخنرانی در جمع تعداد زیادی از ساکنان غزه به اسرائیلیها هشدار داد که به سراغ آنها خواهد آمد: «به سراغ شما میآییم. اگر خدا بخواهد، با سیلی خروشان به سراغ شما میآییم. با طوفانی بیپایان از مبارزان به سراغ شما میآییم». کمتر از ۱۰ ماه بعد، در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، هزاران نفر از نیروهای نظامی حماس توانستند از حصارهای امنیتی نوار غزه عبور کرده و با رساندن خود به روستاهای اسرائیلینشین یکی از بدترین شکستهای نظامی را از زمان تشکیل (رژیم) اسرائیل به تلآویو تحمیل کنند.
به گزارش هم میهن، در فاصله کوتاهی پس از این غافلگیری امنیتی و نظامی بزرگ، یوآو گالانت، وزیر دفاع کابینه نتانیاهو درباره یحیی سنوار گفت که «او فقط مدت محدودی زنده خواهد بود» و سایر مقامها و رسانههای (رژیم) اسرائیلی نیز در توصیف او عبارت «مرده متحرک» را به کار بستند تا مشخص شود که سنوار یکی از اصلیترین اهداف اسرائیل خواهد بود. با گذشت بیش از ۶ ماه از آغاز حمله نظامی اسرائیل به غزه، نهتنها اهدافی چون «نابودی حماس» و «آزادسازی گروگانها» محقق نشده بلکه ارتش (رژیم) اسرائیل در دستیابی به سنوار هم ناکام بوده است. اما ابراهیم یحیی سنوار، ۶۱ساله کیست، چه گذشتهای را از سر گذرانده و چه ویژگیهایی دارد که تا این اندازه برای اسرائیل مهم به نظر میرسد؟
خانوادهای زخمخورده از «نکبت»یحیی سنوار سال ۱۹۶۲ در کمپ پناهندگان خان یونس به دنیا آمد. خان یونس منطقهای در نوار غزه است که در آن زمان و تا قبل از جنگ ۱۹۶۷ اعراب و اسرائیل تحت حاکمیت مصر قرار داشت. خانواده پدری او در طول دورانی که اعراب به آن «نکبة» یا «نکبت» میگفتند مجبور شده بودند از شهر المجدل خارج شوند و به نوار غزه بروند. صدها هزارنفر از فلسطینیها در دوره «نکبت» از خانههای خود آواره شدند و درحالیکه اغلب خانه، زمین و داراییهایی داشتند، در نهایت زندگی سخت، فقیرانه و پر از محرومیت را در اردوگاههای پناهندگی گذراندند. اسرائیل بعدها نام این شهر را به «اشکلون» تغییر داد.
زمانی که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ توانست اعراب را شکست دهد و منطقه نوار غزه را به اشغال خود دربیاورد، سنوار تنها ۵ سال داشت. همرزمان او میگویند هربار که سنوار میخواهد از اشغالگری اسرائیل صحبت کند به روزهایی بازمیگردد که کودکی سختی را در کمپ پناهندگان میگذراند و خانواده او باید برای زنده نگه داشتن سنوار و خواهران و برادرانش میجنگیدند.
تجربه زیستن در سایه اشغالگری اسرائیلیها باعث شد سنوار که در سالهای بعد نیز زخمهای عمیقی از اسرائیلیها خورد، در دشمنی با (رژیم) اسرائیل پافشاری بیشتری نسبت به برخی همدورهایهای خود داشته باشد.
از انتفاضه تا زندان اسرائیلسنوار دوره دبیرستان و دانشگاه را در غزه گذراند و در سال ۱۹۸۲ با مدرک لیسانس در رشته ادبیات عربی از دانشگاه غزه فارغالتحصیل شد. به گفته دوستان و نزدیکانش او در دوره دانشجویی مشارکت زیادی در فعالیتهای سیاسی و اعتراضی داشت و با جریانهای ملیگرای فلسطینی و جریانهای اسلامی ارتباط گرفته بود.
در سال ۱۹۸۵ یعنی در دورهای که جنبش حماس تأسیس نشده بود، سنوار نهاد کوچکی به نام «المجد» را تأسیس کرد که هدفی مشخص داشت. این سازمان کوچک تلاش میکرد فلسطینیهایی که با اسرائیل همکاری کرده و اطلاعات جنبشهای فلسطینی را در اختیار اسرائیلیها قرار میدادند، شناسایی کند و در مرحله بعد آنها را هدف قرار دهد.
با تأسیس حماس در سال ۱۹۸۷، المجد در ساختار اطلاعاتی حماس ادغام شد. سنوار جوان در آن زمان با شیخ احمد یاسین یکی از مؤسسان حماس روابط نزدیکی داشت و او را «راهنما» و «دوست» خود مینامید. بسیاری از مورخین میگویند شیخ احمد یاسین تأثیر بسیار زیادی بر سنوار داشت و این تأثیر هنوز هم در تصمیمات و تفکر سنوار قابل مشاهده است. شیخ احمد یاسین در سال ۲۰۰۴ توسط اسرائیل ترور شد.
روایتهایی که از این دوره از زندگی سنوار وجود دارد میگوید او در فعالیتهای مربوط به انتفاضه اول بسیار فعال بود. در اعتراضات شرکت میکرد، در عملیاتهای اطلاعاتی حماس شرکت میکرد و یک لحظه از تلاش در این مسیر دست بر نمیداشت. یحیی سنوار که پیشتر یک بار در سال ۱۹۸۲ در دوره دانشجویی از سوی اسرائیلیها بازداشت شده بود، در سال ۱۹۸۸ یک بار دیگر بازداشت شد. او چند هفتهای در بازداشت بود و پس از آزادی به فعالیتهای خود ادامه داد. چند ماه بعد اسرائیلیها یک بار دیگر سنوار را بازداشت کردند اما این بار او به اتهام قتل ۴ فلسطینی، از سوی دادگاهی در اسرائیل به حبس ابد محکوم شد و به زندان افتاد.
براساس دادههایی که در منابع رسمی حماس وجود دارد، یکی دیگر از فعالیتهای عمده سنوار در دوره پیش از بازداشت آخر، استخدام نیرو برای سرویس اطلاعاتی حماس بود.
میشل کوبی، بازجوی اسرائیلی شینبت (سرویس اطلاعات داخلی اسرائیل) که مدعی است بیش از ۱۵۰ ساعت در زندان از یحیی سنوار بازجویی کرده، درباره او به روزنامه واشنگتنپست گفته است: «من مردی را دیدم که بسیار باهوش بود و به هرکاری که انجام داده بود، عمیقاً باور داشت.»
کوبی در مصاحبهای دیگر میگوید: «اولین پاسخ و واکنش سنوار به این حکم، آغاز یادگیری زبان عبری بود. او تمام کتابهایی که درباره شخصیتهای تأثیرگذار اسرائیل و جنبش صهیونیست نظیر مناخیم بگین، ولادیمیر ژابوتینسکی و اسحاق رابین نوشته شده بود، خواند. میتوانم بگویم او در زندان از پایین تا بالای ما را یاد گرفت.»
شخصیت سنوار بهگونهای بود که روزنامه فایننشالتایمز سال ۲۰۲۳ بخشی از یک گزارش سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل درباره شخصیت سنوار را که در دوره زندانی بودن او نوشته شد، منتشر کرد. در این گزارش آمده است: «او مقتدر و با نفوذ است. در زندان مورد قبول اکثر زندانیان است. استقامات بسیار بالایی دارد، توانایی حیلهگری، دستکاری روانی و حفظ راز حتی در زندان را داراست و میتواند جمعیت زیادی را رهبری کند.»
سرهنگ بتی لاهات، مسئول بازنشسته اطلاعات زندانهای اسرائیل در مصاحبهای پیرامون رفتارهای سنوار در زندان گفته است: «او از وقتهای آزادش برای یادگیری تا حد توان استفاده میکرد. او تلاش میکرد تا درباره اسرائیل و ذهنیت اسرائیلیها بیشتر و بیشتر یاد بگیرد. او وقتش را صرف شناخت دشمنش کرد. هر روز روزنامههای اسرائیلی را میخواند و خیلی روان هم به عبری صحبت میکرد.»
یک بازجوی دیگر شینبت که از او با نام «یاری» نام برده شده، سنوار را فردی «نترس» توصیف کرده که در مدت زندان تماماً به جمعآوری اطلاعات مشغول بود. روزنامه واشنگتنپست نوشته است که «در زمان انتفاضه دوم، او رهبر زندانیان وابسته به حماس در زندان بود و اعتصابهای گستردهای را به راه انداخت تا بتواند به برخی خواستههایش در زندان برسد و شرایط را برای اسرائیل سخت کند.»
یک زندانی در برابر ۱۰۰۰ زندانییحیی سنوار به ۴ بار حبس ابد محکوم شده بود و روی کاغذ آزادی او ممکن به نظر نمیرسید اما مجموعهای از تحولات و یک عملیات حماس که به اسیر شدن یک سرباز اسرائیلی منجر شد، همه چیز را تغییر داد.
۲۵ ژوئن ۲۰۰۶، نیروهای حماس در عملیاتی که محمد سنوار، از فرماندهان نظامی حماس و برادر کوچکتر یحیی سنوار در آن نقش داشت، گیلاد شالیت، یک سرباز اسرائیلی را اسیر و به داخل نوار غزه منتقل کردند. شالیت برای ۵ سال در نوار غزه زندانی بود و سرانجام طی توافق تبادل زندانیان میان دولت وقت (رژیم) اسرائیل به نخستوزیری بنیامین نتانیاهو و حماس در سال ۲۰۱۱ در ازای آزادی ۱۰۲۷ زندانی فلسطینی آزاد شد.
ارشدترین و مشهورترین زندانی که در آن زمان از زندانهای (رژیم) اسرائیل رهایی یافت، یحیی سنوار بود که به نوار غزه بازگشت.
بالا رفتن از نردبان قدرتسنوار که با تجربه زیاد از مواجهه با اسرائیلیها و با دانش زیاد زبانی و سیاسی از اسرائیل به غزه بازمیگشت در زمان آزادی ۴۹ سال سن داشت و آماده بود که خیلی زود به ردههای ارشد رهبری حماس برسد.
او در زمان بازگشت محبوبیت زیادی میان مردم غزه داشت و خیلی زود توانست پلههای ترقی را در درون ساختار حماس طی کند و به ردههای ارشد فرماندهی و رهبری سیاسی در این گروه برسد.
سنوار در یکی از اولین سخنرانیها پس از آزادی از زندانهای (رژیم) اسرائیل خواستار اقدامات فوری حماس برای آزادی باقی زندانیان فلسطینی در بند اسرائیل شد: «آزادسازی زندانیان و شیوههایی که برای این امر میتوان استفاده کرد باید خیلی زود به یک برنامه عملی برای حماس تبدیل شود.»
او که سالها زندانی بود و از رنج زندانیان آگاهی داشت به این مسئله متعهد ماند و بعدها نیز از جمله در ۷ اکتبر از اسیر کردن اسرائیلیها برای مبادله آنها با زندانیان فلسطینی بهعنوان یک راه برای آزادسازی فلسطینیها استفاده کرد.
برخی تحلیلگران که سالها فعالیتهای حماس را دنبال کردهاند معتقدند با اضافه شدن سنوار به ردههای بالای ساختار سیاسی حماس، این گروه تغییرات زیادی داشت و فاصله میان فرماندهان نظامی و فرماندهان سیاسی بسیار کمتر از قبل شد.
۶ سال پس از آزادی، سنوار در سال ۲۰۱۷ با تصدی مقام رئیس دفتر سیاسی حماس در نوار غزه به ارشدترین مقام حماس در غزه تبدیل شد و براساس یک مصاحبه او با الجزیره، وعده داد که نوار غزه سیاست «مقاومت صلحآمیز و مردمی» را در پیش خواهد گرفت. او در سال ۲۰۲۱، برای یک دوره ۴ساله دیگر بهعنوان رئیس دفتر سیاسی حماس در غزه انتخاب شد و دستکم تا سال ۲۰۲۴ در این مقام باقی ماند.
سنوار در طی سالهای رهبری حماس در غزه یکی از منتقدین جدی محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به شمار میرفت و بارها به انتقاد از عباس پرداخت.
او در یکی از مهمترین سخنرانیهایش در سال ۲۰۲۳، در مراسم سیوپنجمین سالگرد تأسیس حماس جملاتی بسیار کلیدی بر زبان آورد. سنوار تأکید کرد: «ما باید به مقاومت در کرانه باختری شانسی برای شعلهور شدن بدهیم.»
او همچنین پیشبینی کرد در سال ۲۰۲۳ و پس از روی کار آمدن یکی از راستگرایانهترین دولتهای تاریخ (رژیم) اسرائیل، «تقابلی علنی» با رژیم اسرائیل در راه باشد. در همین سخنرانی بود که سنوار یک پیام مهم برای اسرائیلیها داشت: «به سراغ شما خواهیم آمد.»
نگاه سنوار به صلحاز نگاه اسرائیلیها سنوار کسی است که «تا آخرین لحظه مبارزه میکند» و امکان صلح با او وجود ندارد اما نگاهی ریزبینانهتر به اظهارات و مواضع سیاسی یحیی سنوار به مسئله صلح و راهحل مسئله فلسطین نشان میدهد او کسی است که به راهحلهای عملگرایانه باور دارد. سنوار در سال ۲۰۰۷ طی مصاحبهای تلویزیونی که در زندان انجام شد، صحبتهای قابل توجهی را پیرامون مسئله صلح مطرح کرد.
او خطاب به اسرائیلیها گفت که بهتر است از آتشبس با حماس حمایت کنند و افزود: «ما میدانیم که اسرائیل بیش از ۲۰۰ کلاهک هستهای دارد. ما میدانیم که اسرائیل قویترین نیروی هوایی منطقه را دارد. ما نمیتوانیم اسرائیل را نابود کنیم.»
سنوار اما همزمان تأکید کرد که مقاومت هم راههای خود را برای ضربه زدن به اسرائیل دارد. رهبر حماس در نوار غزه مصاحبه مهمی هم در سال ۲۰۱۷ با روزنامه یدیعوت آحارانوت انجام داد. او در این مصاحبه گفت که «یک جنگ جدید به نفع هیچ کس نیست و قطعاً به نفع ما هم نیست».
او تأکید کرد: «من نمیگویم که دیگر نخواهم جنگید، من میگویم که جنگهای بیشتر را نمیخواهم. میخواهم محاصره تمام شود.»
سنوار گفت: «بسیار مهم است که یک مسئله را آشکار کنم. اگر ما مورد حمله قرار بگیریم از خودمان محافظت خواهیم کرد و مانند همیشه جنگی دیگر در راه خواهد بود. شما هم بهعنوان خبرنگار بار دیگر به اینجا خواهید آمد و من به شما خواهم گفت که جنگ مسئلهای را از دو طرف حل نمیکند.»
مذاکراتی که در جریان استدر هفتههای اخیر بهرغم درگیریهای گسترده در غزه و کشته شدن هزاران نفر از جمله زنان و کودکان، همزمان مذاکراتی هم برای آتشبس و تبادل اُسرا میان اسرائیل و حماس در جریان است.
(رژیم) اسرائیل و متحدان غربی تلآویو از جمله آمریکا تلاش دارند به حماس برای پذیرش پیشنهادهای (رژیم) اسرائیل فشار بیاورند اما حماس میگوید برای برقراری آتشبس و حصول توافق، باید اصلاحات اساسی در این پیشنهادها صورت بگیرد.
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در روزهای گذشته در این باره گفت: «بسیار امیدوارم که حماس با پیشنهاد آتشبس در نوار غزه و آزادی گروگانها موافقت کند.»
او تأکید کرد: «شما باید تصمیم بگیرید، و باید خیلی سریع تصمیم بگیرید.» حماس نظر متفاوتی دارد. به گزارش المیادین، روز یکشنبه ۲۸ آوریل، یک عضو ارشد مقاومت فلسطین اعلام کرد که حماس در حال بررسی پیشنهاد رژیم اسرائیل در مذاکرات آتشبس است، اما پیشبینی میشود، «در صورتی که اصلاحات اساسی روی آن صورت نگیرد»، مورد قبول واقع نشود.
نگاهی به مواضع رهبران ارشد حماس نشان میدهد آنها انعطافهایی را در مواضع خود داشتهاند اما دولت نتانیاهو حاضر نیست برخی از حقوق اساسی مردم فلسطین را بپذیرد. خلیل الحیه، از فرماندهان ارشد حماس اعلام کرد در صورت اجرای «راهحل دوکشوری» و تشکیل کشور فلسطین براساس مرزهای سال ۱۹۶۷، این گروه با آتشبس دستکم پنجساله با اسرائیل موافقت کرده و حماس نیز در چارچوب «حزب سیاسی» شاخه نظامی خود را منحل میکند.
الحیه در مصاحبه با «آسوشیتدپرس» گفت، حماس از تشکیل «کشور فلسطینی با حاکمیت کامل در کرانه باختری و نوار غزه و بازگشت آوارگان فلسطینی مطابق با قطعنامههای بینالمللی» استقبال کرده و «در صورت تحقق این خواستهها، شاخه نظامی حماس منحل خواهد شد.»
الحیه، یکی از نمایندگان حماس در مذاکرات مبادله گروگانهای اسرائیلی و زندانیان فلسطینی است. او تصریح کرد، بهمنظور تشکیل کشور واحدی در غزه و کرانه باختری، حماس قصد پیوستن به «سازمان آزادیبخش فلسطین» را دارد.
این پیشنهاد در گذشته نیز از سوی برخی رهبران گروه حماس از جمله سنوار مطرح شده بود اما توجهی به آن نشد.
بسیاری از تحلیلگران و مقامهای سیاسی تأکید دارند باید آتشبس برقرار شود تا امکان به نتیجه رسیدن مذاکرات وجود داشته باشد. استفان سژورنی، وزیر امور خارجه فرانسه، در ابتدای هفته جاری در این باره گفت: «مذاکرات درباره آتشبس در غزه در حال پیشرفت است. کارها رو به جلو است، اما شما همیشه باید در این بحثها و مذاکرات مراقب باشید. وضعیت غزه فاجعهبار است و ما به آتشبس نیاز داریم.»
هیئت حماس روز سهشنبه ۳۰ آوریل برای تکمیل گفتوگوها و بررسی پیشنهاد آتشبس قاهره را ترک کرد و قرار است مجدداً با یک پاسخ مکتوب به مصر بازگردد.
جنبش حماس در نامهای به سایر گروههای مقاومت فلسطین اعلام کرد هیئت این جنبش به قاهره رفت و مذاکراتی درباره پیشنهاد اخیر آتشبس انجام داد. این هیئت به توضیحات و نکات میانجیهای مصری و قطری درباره جزئیات پیشنهاد اخیر گوش داد.
براساس گزارش رسانههای مصری هیئت حماس به ریاست خلیل الحیه شامگاه دوشنبه قاهره را ترک کرد. این رسانهها گزارش دادند هیئت حماس مجدداً با یک پاسخ مکتوب به قاهره بازمیگردد. دوشنبه سامح شکری، وزیر خارجه مصر از وجود پیشنهادی درباره آتشبس غزه خبر داد و از طرفهای فلسطینی و اسرائیلی خواست آن را بررسی کنند.
خبرگزاری رویترز نیز به نقل از یک منبع آگاه در مذاکرات اعلام کرد احتمالاً حماس به پیشنهاد تلآویو برای آتشبس چندمرحلهای که شنبه آن را دریافت کرده است، پاسخ بدهد. به گفته این منبع، این پیشنهاد شامل آزادی کمتر از ۴۰ اسیر در ازای آزادی فلسطینیها از زندانهای رژیم اسرائیل است. مرحله دوم نیز شامل یک دوره آرامش پایدار است. بعد از مرحله اول رژیم اسرائیل اجازه آزاد تردد بین شمال و جنوب غزه را خواهد داد و نیروهای این رژیم به صورت جزئی از نوار غزه عقبنشینی خواهند کرد.
روزنامه هاآرتص نیز نوشت یک هیئت اسرائیلی روز سهشنبه برای برگزاری مذاکرات با مسئولان مصری درباره خواسته حماس برای آتشبس کامل در غزه به قاهره میرود. محور مذاکرات این خواسته حماس است.
برخی منابع (رژیم) اسرائیل مدعی هستند که سنوار از جمله مقاماتی در حماس است که شرایط پیشنهادی اسرائیل را کافی نمیداند. ماکور ریشون نوشته است سنوار «آماده شنیدن پیشنهاد توافقی که شامل توقف جنگ و خروج ارتش اسرائیل از غزه نباشد، نیست.»